قالب های فارسی وردپرس 21

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

قالب های فارسی وردپرس 21

این وبلاگ جهت دسترسی آسان شما عزیزان به قالب های برتر وردپرس به صورت فارسی تدوین و راه اندازی شده است.

ساتیا نادلا؛ مدیری که مایکروسافت را به دوران اوج بازگرداند

در آخرین هفته از ماه نوامبر سال گذشته‌ی میلادی، پیام‌ها و توییت‌های تبریک و خوشحالی متعددی با موضوعمایکروسافت ردوبدل شدند. ردموندی‌ها توانسته بودند با عبور از اپل به باارزش‌ترین شرکت جهان تبدیل شوند؛ مسیری یک‌ساله که طی آن غول‌های دیگر همچون آمازون و هولدینگ آلفابت گوگل نیز پشت‌سر گذاشته شدند. کارمندان باسابقه‌ی مایکروسافت که دیگر به دوربودن شرکت‌شان از روزهای اوج و زمان مدیریت بیل گیتس عادت کرده بودند، به‌یک‌باره با سیلی از پیام‌های تبریک از سوی دوستان و آشنایان روبه‌رو شدند.

باوجود اهمیت بالای خبر و دستاوردی که برای ردموندی‌ها به‌همراه داشت، در جلسه‌ی هفتگی بعدی میان مدیرعامل و مدیران ارشد شرکت، هیچ صحبتی از آن به‌میان نیامد. ساتیا نادلا حتی در مصاحبه‌ای که در ردموند با رسانه‌ها داشت، از سؤال‌های متعدد پیرامون موقعیت به‌دست‌آمده برای مایکروسافت به‌نوعی عصبانی شد. او در مصاحبه با بلومبرگ گفته بود:

وقتی کسی افزایش ارزش بازار ما را جشن می‌گیرد، ناراحت می‌شوم.

مدیرعامل مایکروسافت در دوران اوج اخبار یک تریلیونی شدن شرکت تحت مدیریتش، اهمیت زیادی برای آن‌ها قائل نبود. ارزش بازار شرکت از زمان مدیریت او در سال ۲۰۱۴ رشد ۲۳۰ درصدی داشت و نادلا باز هم اعداد را بی‌معنی می‌دانست. او حتی هرگونه شادی برای رسیدن به چنین نقطه‌ی عطفی را شروعی بر پایان شرکت تعبیر می‌کرد.

جدیت در صحبت کردن، بخشی از شخصیت منحصربه‌فرد مدیرعامل مایکروسافت محسوب می‌شود. نادلا، مهندس ۵۱ ساله‌ای با چندین مدرک دانشگاهی که در حیدرآباد هند پرورش یافت، به خلق‌وخویی منظم و قانون‌مند شهرت دارد. او درباره‌ی موفقیت‌ها گفته بود:

ما در مایکروسافت عادت بدی داریم و نمی‌توانیم خودمان را به جلوتر حرکت دهیم. درواقع ما از موفقیت‌های گذشته بسیار خشنود می‌شویم. ما درحال یادگیری این مهارت هستیم که به گذشته نگاه نکنیم.

حتی اگر موفقیت‌های مایکروسافت ادامه نداشته باشند، دستاوردهای نادلا در ۵ سال مدیریت پس از استیو بالمر، تاریخی محسوب می‌شوند. شرکت زمانی در مسیر قدیمی و منسوخ شدن حرکت می‌کرد و تقریبا همه‌ی فرصت‌های دنیای رایانش را در دهه‌ی ۲۰۰۰ از دست داده بود. از گوشی‌های موبایل و موتورهای جست‌وجو تا شبکه‌های اجتماعی،  همگی از دسترس ردموندی‌ها دور مانده بودند. به‌علاوه اصلی‌ترین منبع درآمدی شرکت یعنی ویندوز که به‌صورت پیش‌فرض با هر کامپیوتر شخصی عرضه می‌شد، دوران رکود را طی می‌کرد.

ساتیا نادلا

بازاریاب‌های مایکروسافت ترجیح می‌دهند که بازگشت شرکت به اوج را نوعی قدرت فناوری مطرح کنند و کمتر به تغییر فرهنگی ایجادشده می‌پردازند؛ تغییری که نادلا با عبارت‌هایی همچون «یکدلی» داخل سازمانی و تغییر رویه‌ی تیم از «ذهنیت ثابت» به «ذهنیت مبتنی بر رشد» تعریف می‌کند. واقعیت تغییرات ایجادشده در مایکروسافت را می‌توان تاحدودی دردناک دانست. این واقعیت در مصاحبه‌ی رسانه‌ها با چندین مدیر اجرایی، مشتری و رقیب کنونی و سابق ردموندی‌ها دیده می‌شود.

مایکروسافت تحت مدیریت نادلا سرمایه‌گذاری در بخش ویندوز را کاهش داد و کسب‌وکاری عظیم در حوزه‌یرایانش ابری ایجاد کرد؛ کسب‌وکاری که در سال گذشته درآمدی حدود ۳۴ میلیارد دلار داشت. خدمات ابری مایکروسافت، امروز گوگل را پشت سر گذاشته‌اند و در حوزه‌های کلیدی مهمی نیز پیشرفت‌های چشم‌گیری به‌سمت فرمانروای بازار یعنی آمازون داشته‌اند. رید هستینگز، مدیرعامل نتفلیکس درباره‌ی روند مایکروسافت می‌گوید:

من هیچ شرکت نرم‌افزاری را در جهان نمی‌شناسم که چنین روند سقوطی را با بازگشتی به این خوبی جبران کرده باشد.

تغییر روند ابتدا از عرضه‌ی نرم‌افزارهای یک بار فروش به اجاره خدمات ابری بود

مجموعه‌ی نرم‌افزارهای کاربردی مایکروسافت یعنی آفیس قبلا محصولی به‌صورت یک‌بار فروش بود که همه‌ی ما دستیار جالب آن یعنی Clippy را به‌یاد داریم. امروز سرویس آفیس به مجموعه‌ای عظیم از خدمات ابری تبدیل شده است که ۲۱۴ میلیون مشترک با پرداخت سالانه ۹۹ دلار دارد. خدمات ابری آفیس درحال‌حاضر از مجموع کاربران اسپاتیفای وآمازون پرایم هم کاربران بیشتری دارد.

پلتفرم ابری مایکروسافت یعنی آژور، مشتریان مشهور و بزرگی همچون اکسون‌موبیل، استارباکس و والمارت دارد. به‌علاوه سیلیکون‌ولی نیز امروزه اعتماد بیشتری به ردموندی‌ها دارد که اعتماد کسب‌شده را مدیون خرید هوشمندانه‌ی لینکدین، شبکه‌ی اجتماعی کسب‌وکار و گیت‌هاب، مخزن مشهور کدهای نرم‌افزاری هستند.

همکاران نادلا می‌گویند بازگشت مایکروسافت به مسیر به‌‌‌همان اندازه‌ی جذابیت، ترس هم دارد. مدیرعامل یکی از شرکت‌های نرم‌افزاری رقیب ردموندی‌ها که نخواست نامش فاش شود، بازگشت آن‌ها به اوج را با بازگشت شخصیت Darth Vader در فیلم‌های جنگ ستاره‌ای مقایسه کرد. او قدرت گرفتن مجدد مایکروسافت را تهدیدی برای دنیای فناوری می‌داند.

Microsoft Azure

اظهارنظر رقبای کنونی درباره‌ی مایکروسافت نشان می‌دهد که حتی مدیریت فردی با عقاید میانه‌روی بیشتر همچون نادلا هم نمی‌تواند باورها درباره‌ی ردموندی‌ها را تغییر دهد. اگر استیو بالمر، مدیرعامل قبلی شرکت با رفتارهای خاص غرورآمیز و لباس‌های رسمی و فریاد زدن روی سن شناخته می‌شود، امروز نادلا بیشتر با ظاهری آرام و پوشیدن هودی شهرت دارد.

زمانی‌که نادلا به‌عنوان جایگزین بالمر انتخاب شد، شرکت در وضعیت نامناسبی قرار داشت و ویندوز روندی سقوطی را پیش گرفته بود. البته ویندوز در دوران اوج ۹۰ درصد از سهم بازار را در اختیار داشت. ردموندی‌ها در آن زمان هم برای هر کامپیوتر شخصی و لپ‌تاپ به‌فروش‌رفته حق مجوز دریافت می‌کردند و سیستم‌عامل هنوز برای آن‌ها سوددهی داشت. منتهی، مردم به‌مرور به‌سمت گوشی‌های هوشمند اندرویدی و iOS جذب می‌شدند و کسب‌وکار سیستم‌عامل در معرض خطر بود. هرچند هنوز هم ویندوز با درآمد سالانه ۲۰ میلیارد دلار کسب‌وکاری سودده تلقی می‌شود.

درگذشته، اهمیت کامپیوترهای شخصی برای کاربران موجب شده بود تا مدیران اجرایی با قدرت تمام برای کنترل هر صنعت مرتبط‌با ویندوز تلاش کنند. آن‌ها هرگونه سوددهی از صنعت جدید را با شدت زیاد به‌سمت ویندوز می‌کشیدند. درنتیجه همه‌ی محصولات جدید نیز برند ویندوز را یدک می‌کشیدند که از میان آن‌ها می‌توان ویندوز فون را نام برد. حتی سرویس ابری ردموندی‌‌ها، درابتدا Windows Azure نام داشت.

نادلا که بیش از نیمی از عمر خود را در مایکروسافت و در بخش‌هایی خارج از ویندوز طی کرد، از جنگ بر سر قدرت برای جانشینی بالمر فاصله گرفت. او در سال ۱۹۹۲ از سان مایکروسیستمز به مایکروسافت آمد. مدیر او در آن زمان جف تپر بود که به فردی با قابلیت همکاری با دیگران و توانایی در اجرای کارها نیاز داشت. تپر معاون بخش آفیس بود و پس از مصاحبه‌ی موفق با ساتیا، او را استخدام کرد.


تقاضای یکی از بنیان‌گذاران فیسبوک برای لغو مالکیت این شرکت بر اینستاگرام و واتساپ

به‌گزارش رویترز، فیسبوک روز پنج‌شنبه تقاضای کریس هیوز (Chris Hughes)، یکی از بنیان‌گذاران آن، برای تقسیم بزرگ‌ترین شرکت شبکه‌های اجتماعی جهان به سه قسمت را رد کرد. این در‌ حالی‌ است که قانون‌گذاران از وزارت دادگستری آمریکا می‌خواهند هرچه‌سریع‌تر تحقیقات ضدانحصاری را شروع کند. قانون‌گذاران در سراسر جهان درباره‌ی فیسبوک به‌دلیل نحوه‌ی به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات و نفرت‌پراکنی و انتشار اطلاعات نادرست تحقیق و بررسی می‌کنند. برخی از نمایندگان ایالات متحده در راستای مقررات حفظ حریم خصوصی فدرال، برای شکستن انحصار شرکت‌های بزرگ فناوری تلاش می‌کنند.

هیوز، هم‌اتاقی دوران دانشگاه مارک زاکربرگ (Mark Zuckerberg)، مدیرعامل فیسبوک، در یادداشتی طولانی در بخش نظرات روزنامه‌ی نیویورک‌تایمز می‌نویسد:

ما ملتی هستیم که سنت ضدانحصارطلبی را به‌نام خود زده‌ایم. مهم نیست چقدر نیت‌های رهبران این شرکت‌ها خوب باشد؛ بااین‌حال، قدرت مارک بی‌سابقه و ضدآمریکایی است.

شبکه‌ی اجتماعی فیسبوک بیش از دومیلیارد کاربر دارد. همچنین، این شرکت مالک واتساپ (WhatsApp) و مسنجر (Messenger) و اینستاگرام است که هرکدام از این شبکه‌ها، بیش از یک‌میلیارد کاربر دارند. این غول شبکه‌های اجتماعی، اینستاگرام و واتساپ را به‌ترتیب در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ خریده است. فیسبوک تقاضای هیوز برای تبدیل واتساپ و اینستاگرام به شرکت‌های جداگانه را رد کرده و گفته است به‌جای این‌ کار باید روی مقررات اینترنتی تمرکز شود. زاکربرگ روز جمعه در پاریس با امانوئل ماکرون (Emmanuel Macron)، رئیس‌جمهور فرانسه، درباره قوانین اینترنت، دیدار و گفت‌وگو کرد.

نیک کلگ (Nick Clegg)، سخن‌گوی فیسبوک، در بیانیه‌ای اعلام کرد:

فیسبوک می‌پذیرد موفقیت با مسئولیت‌پذیری میسر می‌شود؛ اما با تقاضای چندتکه‌شدن این شرکت موفق آمریکایی، بر مسئولیت‌پذیری تأکید نمی‌کنید.

او در ادامه‌‌ی بیانیه می‌افزاید:

مسئولیت‌پذیری شرکتی در حوزه‌ی فناوری، تنها با قبول زحمت معرفی قوانین جدید اینترنتی ممکن می‌شود. این دقیقا چیزی است که مارک زاکربرگ بر آن تأکید می‌کند.

روز پنج‌شنبه، مایک کریپو (Mike Crapo)، سناتور جمهوری‌خواه رئیس کمیته‌ی بانکی سنا و شرود براون (Sherrod Brown)، سناتور ارشد دموکرات، از فیسبوک خواستند به پرسش‌هایی درباره‌ی استفاده‌ی احتمالی یک سیستم پرداخت مبتنی‌بر ارز دیجیتال از این شبکه‌ی اجتماعی و مجموعه‌ی داده‌های آن پاسخ دهد. این نامه همچنین پرسش‌هایی درباره‌ی حفاظت از حریم خصوصی مشتری و اطلاعات احتمالی از میزان اعتبار کاربران را شامل می‌شد.

ریچارد بلومنتال (Richard Blumenthal)، سناتور دموکرات، در مصاحبه‌ای با CNBC گفت فکر می‌کند فیسبوک باید تفکیک شود و بخش ضدانحصار وزارت دادگستری باید تحقیقاتش را در‌این‌زمینه آغاز کند.

مطرح‌کردن چنین پیشنهادی در چهارچوب قانون ضدانحصار دشوار است؛ چراکه دولت باید شرکت را به دادگاه بکشاند و آنجا پیروز شود. این اتفاق اگرچه بسیار نادر است، ناممکن نیست و شرکت‌های استاندارد اویل (Standard Oil) و ای‌تی‌اند‌تی (AT&T) دو نمونه‌ی بزرگ از این اتفاق هستند.

 Chris Hughes/ کریس هیوز

کریس هیوز، یکی از بنیان‌گذاران فیسبوک

احساس مسئولیت

هیوز در سال ۲۰۰۴ به‌همراه زاکربرگ و داستین موسکوویتز (Dustin Moskovitz) در هاروارد فیسبوک را بنیان نهاد. او در سال ۲۰۰۷ هنگام خروج از فیسبوک، در حساب لینکدینش گفت در مدت سه سال کاری، نیم‌میلیارد دلار به دست آورده است. وی می‌گوید:

پانزده سال از زمانی‌ می‌گذرد که در هاروارد به تأسیس فیسبوک کمک کردم و یک دهه است که در این شرکت کار نمی‌کنم؛ اما احساس عصبانیت و مسئولیت می‌کنم.

فیسبوک پس از چند رسوایی اطلاعاتی و افشای حریم خصوصی افراد از سال ۲۰۱۶ تاکنون، چند مدیر اجرایی را از دست داده است. بنیان‌گذاران اینستاگرام و واتساپ نیز مانند مدیر اجرایی سال گذشته‌ی فیسبوک، شرکت را ترک کرده‌اند.

کریس کاکس (Chris Cox)، مدیر ارشد تولید که ۱۳ سال در شرکت فعالیت می‌کرد و یکی از نزدیک‌ترین یاران زاکربرگ به‌شمار می‌رفت، در مارس و تقریبا همان زمان که فیسبوک از چرخش به‌سوی پیام‌های خصوصی‌تر خبر داد، از شرکت کناره گرفت. بعدها او بدون توضیح بیشتر، «تفاوت‌های هنری» با زاکربرگ را دلیل جدایی‌اش از شرکت اعلام کرد.

منتقدان می‌گویند چرخش فیسبوک به‌سمت خصوصی‌ترشدن که به ارتباطات رمزگذاری‌شده‌ی بیشتری منجر می‌شود، توانایی این شبکه‌ی اجتماعی برای کنترل تبلیغات (Propaganda) و نفرت‌پراکنی و رفتارهای آزاردهنده را محدود می‌کند. کاکس در سال‌های اخیر، روی توسعه‌ی ابزارهایی برای کنترل محتواهای ممنوعه تمرکز کرده بود.

با وجود رسوایی‌های اخیر، هسته‌ی مرکزی کسب‌وکار شرکت انعطاف‌پذیر بوده است. فیسبوک در دو فصل اخیر، به میزان درآمدهای پیش‌بینی‌شده دست یافته و قیمت سهام آن نیز در واکنش به دیدگاه‌های هیوز، تغییر چندانی نکرده است. هیوز اعلام کرده زاکربرگ باید مسئولیت نقض حریم خصوصی و دیگر خطاهای شرکت را برعهده بگیرد؛ امری که یادآور تقاضای رون وایدن (Ron Wyden)، سناتور دموکرات، در ماه پیش است که می‌خواست مدیرعامل فیسبوک شخصا مسئولیت «نقض مکرر» حریم خصوصی را عهده‌دار شود. هیوز می‌گوید:

دولت باید مارک را بازخواست کند. قانون‌گذاران برای طولانی‌مدت به‌دلیل رشد انفجاری فیسبوک مسحور شده و بر مسئولیت خود درزمینه‌ی حفاظت از آمریکایی‌ها و بازار رقابتی چشم بسته‌اند.


آیا گوگل به‌سمت سقوط می‌رود؟

گوگل از زمان تأسیس در سال ۱۹۹۸، یکی از نیروهای محرکه‌ی مهم در دنیای فناوری بوده است. غول موتور جست‌و‌جو، سهم اصلی درآمد خود را در وضعیتی از تبلیغات به‌دست آورد که مصرف‌کننده‌ها از تبلیغات متنفر هستند. این مدل درآمدی یعنی گوگل در مسیری به سمت نوآوری قرار نداشته و شاید فرصت‌های زیاده هم از دست داده است. البته آن‌ها تا زمان مشخصی، یک کسب‌وکار پر از نوآوری محسوب می‌شدند؛ اما از جایی، ادامه‌ی مسیر متوقف شد.

نوآوری، فرایند ارزانی در کسب‌وکارها نیست و شاید گوگل ادامه‌دادن در همین مسیر را بپسندند. البته اگر روزی همین منبع درآمد اصلی یعنی تبلیغات از بین برود، شاید با سقوطی شدید روبه‌رو باشیم. به‌هرحال، پیش از آنکه به روند سقوط احتمالی غول موتور جست‌وجو بپردازیم، باید نحوه‌ی کسب درآمد و رسیدن به وضعیت کنونی آن‌ها را بررسی کنیم.

جست‌وجو: برگ برنده‌ی گوگل

گوگل به‌عنوان موتور جست‌وجو، همیشه برترین گزینه بود و درآمد اصلی آن‌ها نیز از همین ابزار به‌دست آمد. مشکل اصلی زمانی ظهور کرد که در سال ۲۰۱۰، تبلیغات آنلاین چهره‌ای جدید به خود گرفتند. جست‌وجو تا آن زمان هم محبوب بود، اما مفهومی به‌عنوان کشف خود را بیشتر نشان داد. آمازون به منبعی برای جست‌وجوی محصولات تبدیل شد و گوگل به‌آهستگی روند سقوط را حس کرد.

پس از سلطه‌ی عجیب آمازون بر بازار جست‌وجوی محصولات، گوگل همه‌ی تلاش خود را به‌کار گرفت تا بازار جست‌وجو را برای خود حفظ کند؛ بازاری که مرگ تدریجی را تجربه می‌کرد و از طرفی فیسبوک نیز در صنعت تبلیغات آنلاین تبدیل به فرمانروایی جدید شده بود. فیسبوک همیشه در تبلیغات آنلاین رقیب گوگل بود و با ارائه‌ی ابزارهای جدید همچون نمایش تبلیغات در وسط فید کاربران، نیرویی قوی‌تر از موتور جست‌وجوی محبوب در بازار تبلیغات شد.

Search Engine Startup Helps You Find What Google Is Missing

ظهور مسدودکننده‌های تبلیغات

اپل در گذشته‌ای نزدیک، قابلیت مسدودسازی تبلیغات را در گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها به کاربران عرضه کرده بود. هدف آن‌ها، جذب هرچه بیشتر نظر کاربران به پلتفرم اختصاصی خود بود. کاربران که از تبلیغات پاپ‌آپ در مرور وب‌سایت‌ها و موتورهای جست‌وجو خسته شده بودند، به محصولات اپل روی آوردند. این مسیر باعث شد تا آینده‌ی درآمدی گوگل دچار خطر شود. آینده‌ای که اهالی گوگل برای موفقیت روی آن سرمایه‌گذاری کرده بودند.

اپل با مسدودکردن تبلیغات، زنگ خطر را برای گوگل به صدا درآورد

شایان ذکر است دستگاه‌های مجهزبه iOS، سه‌چهارم درآمد سالیانه‌ی گوگل از تبلیغات موبایلی را تأمین می‌کنند. به‌هرحال اپل با تغییر سیاست‌های نمایش تبلیغات خود، قدم محکمی درمقابل گوگل برداشت. زمان‌بندی تغییر حرکت اپل هم حساس بود؛ چراکه در اوج تغییر مسیر کاربران اینترنت به‌سمت موبایل انجام شد.

اهمیت نسل هزاره

نسل هزاره یا Millenials، افرادی هستند که در دهه‌های منتهی به سال ۲۰۰۰ متولد شدند و به‌نوعی انقلاب‌های متعدد فناوری و خصوصا اینترنت را درطول زندگی خود تجربه کردند. آن‌ها اهمیت زیادی برای کسب‌وکارهای دیجیتال امروزی دارند و اکثرا به‌عنوان مهم‌ترین دسته‌بندی سنی برای درآمدزایی شرکت‌ها شناخته می‌شوند.

تا پایان سال ۲۰۱۶، تعداد افرادی که تبلیغات آنلاین را مسدود می‌کردند، تنها در آمریکا رشدی بیش از ۱۰۰ درصد داشت. ۴۷ درصد از درآمد گوگل به‌همین افراد وابسته بود. طبق آمار، ۲۵ درصد از افراد اکنون در زمان مرور وب، تبلیغات را مسدود می‌کنند. حال این سؤال پیش می‌آید که چرا نسل هزاره به‌عنوان مقصران اصلی کاهش درآمد گوگل شناخته می‌شوند؟

Google Ads

  • نسل هزاره به‌مرور درحال تبدیل‌شدن به گروه پردرآمد جوامع هستند. به‌‌همین دلیل، آن‌ها برای نشان دادن تبلیغات آنلاین بهترین دسته‌بندی سنی محسوب می‌شوند.
  • نسل هزاره از تبلیغات نفرت دارند و بزرگ‌ترین گروهی هستند که آن‌ها را مسدود می‌کنند.
  • نسل جوان، آینده‌ی دنیای فناوری هستند و تغییر مسیر آن‌ها، عواقب بدی برای گوگل به‌همراه خواهد داشت.

تغییر مسیر مهم

کاربران در سال‌های اخیر تغییرات متعددی در رفتارهای آنلاین خود داشته‌اند. نفرت از تبلیغات و تمایل برای مسدودسازی آن‌ها نیز یکی از تغییرات مهم محسوب می‌شود. به‌هرحال، تحقیقات درباره‌ی افرادی که تبلیغات را مسدود می‌کنند و آن‌هایی که تبلیغات را مشاهده می‌کنند، نتایج نگران‌کننده‌ای برای گوگل به‌همراه داشت. در بخشی از تحقیقات مشخص شد کاربران نه‌تنها از تبلیغات پاپ‌آپ، بلکه از همه‌ی انواع تبلیغات نفرت دارند.

نسل جدید هیچ تمایلی به مشاهده‌ی تبلیغات در وب ندارد

غول موتور جست‌وجو تصمیم گرفت برای دورنماندن از روند جاری در دنیای فناوری، تغییراتی در سیاست‌های خود اعمال کند. آن‌ها از سال ۲۰۱۷، یک مسدودکننده‌ی پیش‌فرض تبلیغات در مرورگر کروم خود اضافه کردند؛ البته تنها تبلیغات مخالف با سیاست‌های خودشان مسدود می‌شود که روندی سؤال‌برانگیز است. به‌هرحال، غول موتور جست‌وجو هنوز می‌تواند تبلیغات موردنظر خود را نمایش دهد.

ترکیب نامناسب گوگل و یوتیوب

گوگل در سال ۲۰۰۶، سرویس ویدئویی یوتیوب را خریداری کرد. از آن زمان، پلتفرم ویدئویی به بهترین محل برای گوگل تبدیل شد تا تبلیغات را با روش‌هایی همچون ویدئو و تیزر در میان ویدئوهای اصلی نمایش دهد. یوتیوب، سرویس ثبت‌نامی هم برای کاربران ایجاد کرد تا با عضویت در آن، دیگر تبلیغات مشاهده نکنند؛ اما کاربران تمایل زیادی به بخش ثبت‌نامی جدید نشان ندادند.

youtube

به‌هرحال، تبلیغات یوتیوب در ابتدا موفقیت آن‌چنانی به‌همراه نداشت. مردم به تبلیغات موجود اعتماد نداشتند. ازطرفی، مکان نمایش تبلیغات نیز موردپسند کسب‌وکارها نبود و آن‌ها را از پلتفرم طرد می‌کرد. به‌علاوه، سهم زیادی از کاربران، تبلیغات را عاملی مزاحمی می‌دانستند و از پلتفرم خارج شدند.


مصاحبه با پیشگام واقعیت مجازی درباره حفاظت از داده در دنیای فناوری

جارون لنیر (Jaron Lanier) مدت‌ها پیش خود را به‌عنوان پیش‌گام فناوری واقعیت مجازی به جهان معرفی کرد. او از آن زمان تغییرات زیادی در مسیر فعالیت داشته و اکنون از منتقدان اصلی دنیای فناوری و سیاست‌هایسیلیکون‌ولی محسوب می‌شود. مجله‌ی وایرد دو دهه پیش برای اولین‌بار در مطلبی به معرفی او پرداخته بود:

اگرچه او در سیلیکون‌ولی فعالیت کرد، از هیچ چالشی نمی‌ترسید. موسیقی و نرم‌افزارها او را آرام می‌کنند. او هیچ آسیبی در مسیر فعالیت ندید و امروز از عجایب دنیای پیش رو لذت می‌برد.

پس از گذشت ۲۰ سال از مصاحبه‌ی اولیه، وایرد مجددا با لنیر صحبت کرده است و این بار، دیگر خبری از دستاوردهای دنیای واقعیت مجازی نیست. او اکنون منتقدی جدی دربرابر سیلیکون‌ولی و روند دنیای فناوری محسوب می‌شود و تمرکز مصاحبه نیز بیشتر روی داده‌های شخصی بوده است. این مصاحبه توسط نیکولاس تامسون، نویسنده‌ی وایرد انجام شده است.

تامسون: جارون تو هیچ‌گاه به محصول، بازدهی و حتی پول فکر نمی‌کنی. همه‌چیز برای تو در معنویت و موسیقی خلاصه می‌شود. با نگاهی به نوشته‌های اخیر تو متوجه می‌شویم که نگرانی زیادی درباره‌ی تأثیرات فناوری روی سلامت روحی ما انسان‌ها داری. بهتر است ابتدا به نقد تو نسبت به شبکه‌های اجتماعی بپردازیم.

لنیر: برای من نقد و مثبت‌اندیشی یک معنا دارند. اگر شما پدیده‌ای را نقد کنید، یعنی به بهبود آن امیدوار هستید. تنها افراد ازخودراضی و متعصب هستند که به نقد با بدبینی نگاه می‌کنند. آن‌ها تصور می‌کنند که همه‌چیز را می‌دانند. افراد خوش‌بین آن‌هایی هستند که همه‌چیز را با پایانی باز می‌بینند. آن‌ها می‌دانند که می‌توان همه‌ی پدیده‌ها را با تفکر و خلاقیت بهبود داد. درنهایت من نگران هستم، اما نگرانی من در دسته‌ی خوش‌بینانه قرار می‌گیرد.

از نظر من، باز دانستن مسیر جهان، هسته‌ی اصلی در تبدیل شدن به دانشمند، متخصص فناوری، نویسنده، هنرمند و درنهایت انسان خوب است. همه‌ی ما با دریایی از رمز و رازها روبه‌رو هستیم.

من برای ایده‌های خود طنابی باریک را تصور می‌کنم که باید از روی آن عبور کرد. در یک طرف طناب، عشق شدید به فناوری و زندگی نِردگونه قرار دارد که با تعصب به فناوری نگاه می‌کند. چنین تفکری تنها مفاهیم انتزاعی در ذهن دارد و تصور می‌کند که همه‌چیز را با آن‌ها توضیح می‌دهد. در سوی دیگر خرافات و توهمات قرار دارند.

فناوری

نکته‌ی اصلی پیدا کردن تعادل میان تفکرات افراطی بالا است. معما در تمامی مسیر زندگی وجود دارد و شناخت آن با دقت زیاد، لازمه‌ی فعالیت هر فرد خواهد بود. با شک کردن به خود و با فروتنی معنوی به‌دنبال گفتمان‌هایی نخواهید بود که از دسترس شما بسیار دور هستند. البته در همان زمان به اهدافی ایمان دارید که فراتر از دسترس هستند. رسیدن به هدف نیز با همین طرز تفکر با دقت و به‌آرامی انجام می‌شود. همین طناب باریک، می‌تواند مسیری برای بهبود فناوی باشد. با قدم گذاشتن در چنین مسیری می‌توان به زیبایی آینده امیدوار بود.

تامسون: خوب بیا درباره‌‌ی قدم زدن فناوری روی این طناب باریک و به‌صورت اختصاصی شبکه‌های اجتماعی بپردازیم. نقش آن‌ها در نگه داشتن جامعه روی نقطه‌ی صحیح برای ادامه‌ی مسیر چیست؟

لنیر: روش جالبی برای مطرح کردن موضوع بود. چنین نگاهی یک تصور بالا به پایین است که آن‌ها باید نقشی در نگه داشتن جامعه در مسیر مشخص داشته باشند.

شبکه‌های اجتماعی روی وضعیت جامعه تأثیرگذار هستند

تامسون: بله آن‌ها تأثیر دارند. آن‌ها تأثیر مهمی روی وضعیت کنونی جامعه دارند.

لنیر: من همیشه باور داشته‌ام که اتصال مردم ازطریق فناوری اطلاعات می‌تواند و باید زیبا و ضروری باشد. این پدیده به‌نوعی ابزار بقاء ما شده است؛ چون دیگر نمی‌توانیم جهان بدون دستگاه‌های متصل به اینترنت را تصور کنیم. در نتیجه این سؤال که ما به اینترنت نیاز داریم، بی‌معنی خواهد بود.

وقتی از عبارت رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنیم، منظور ما پلتفرم‌های غول‌آسایی هستند که تقریبا تمام اینترنت را برای همه‌ی مردم و در همه‌‌ی زمان‌ها تصرف کرده‌اند. آن‌ها کارهای خود را با مدل کسب‌وکاری عجیب و غریب و رایجی انجام می‌دهند که در آن هر وقت کسی بخواهد به دیگری متصل شود، همیشه فرد سومی باید ارتباط را ممکن کند. انگیزه‌ی فرد یا شرکت واسط نیز تنها اداره کردن آن کاربران به نحوه‌ای زیرکانه است.

تمامی زیرساخت‌های موجود در همه‌ی سطوح براساس زیرکی و تمایل به بهره‌برداری شکل می‌گیرند. به‌همین دلیل اغلب در پلتفرم‌ها شاهد به‌کارگیری روش‌هایی با تمرکز روی تغییر رفتار به‌صورت ناآگاهانه هستیم تا مردم را بیشتر درگیر یا معتاد کنند. روندی که درنهایت آن‌ها را به انجام دادن الگوهای رفتاری تشویق می‌کند که شاید در طبیعت خود علاقه‌ای به آن‌ها نداشتند. این موارد موضوع اصلی نقدهای من هستند.

شبکه های اجتماعی شبکه اجتماعی

تامسون: آیا وضعیت کنونی شبکه‌های اجتماعی اجتناب‌ناپذیر بود؟

لنیر: اصلا و ابدا. درواقع اولین نمونه‌ها سازوکار متفاوتی داشتند. اگرچه آن‌ها هم عالی نبودند، اما قطعا بهتر از نمونه‌های کنونی رفتار می‌کردند. من فکر می‌کنم ما اشتباهات مهم و حساسی مرتکب شدیم. البته این اشتباه‌ها به‌خاطر عدم توجه به اهداف نبود، بلکه به‌خاطر ایدئولوژی محکمی ایجاد شد که اتفاقا اثرات عکس داشت. به‌عنوان مثال، در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ این فرهنگ قوی وجود داشت که همه‌چیز باید رایگان باشد، اما در همان زمان ستایش بی‌حدوحصر از کارآفرینی به سبک سیلیکون‌ولی و افرادی همچون استیو جابز را شاهد بودیم.

همین تصورات خاص نسبت به آینده باعث می‌شود که چنین افراد جادویی، خاص و عالی بتوانند مسیر رخدادها را ازطریق هوش خود تغییر دهند. درنتیجه نمی‌توانیم هم کارآفرینان قهرمان و هم رایگان بودن محصولات و خدمات را داشته باشیم. درنهایت به وضعیتی می‌رسیم که شخصیت‌های ثالث با رفتارهای زیرکانه هزینه‌های کارها را تأمین می‌کنند.

کارآفرینی و رایگان بودن سرویس‌های اینترنتی با هم هم‌خوانی ندارد

باتوجه‌به همین روندها متوجه می‌شویم که دو ایدئولوژی عالی در ابتدا وجود داشته‌ است. هریک از آن‌ها به‌تنهایی خوب و قابل ستایش بود، اما ترکیب ایده‌ها به وضعیت درآمد بازیگران ثالث انجامید که نتیجه‌ی نگران‌کننده‌ای به‌همراه داشت.

تامسون: اگر فیسبوک به‌جای تبلیغات روی درآمد از ثبت‌نام یا فروش یا پرداخت‌های کاربران برنامه‌ریزی می‌کرد، آیا سوءاستفاده‌ی اشخاص ثالث از آن کاهش می‌یافت؟ آیا به روشی دیگر تکامل پیدا می‌کرد؟ ایا توییتر با چنین روندی تکامل متفاوتی داشت؟

لنیر: قطعا همین‌طور است. انگیزه‌های مالی، قوی‌ترین عناصر در سیستم‌هایی هستند که بازاری برای فعالیت دارند.

تامسون: اگر یک روز شریل سندبرگ (معاون عملیات فیسبوک) تصمیم بگیرد روند کنونی را عوض کند و بگوید: «دیگر درآمد از تبلیغات کافی است. بیایید روی درآمد از پرداخت مستقیم و عضویت پولی متمرکز شویم»، چه اتفاقی رخ خواهد داد.

لنیر شریل چنین قدرتی ندارد، یک نفر دیگر باید از خواب غفلت بیدار شود.

تامسون: شریل و مارک. تصور کنید هردو چنین تصمیمی بگیرند.

اینترنت

لنیر: حالا مسئله بهتر شد. من فکر می‌کنم که می‌توان وضعیت را تغییر داد. درواقع از آنجا که من مثبت‌اندیش هستم، تصور می‌کنم که ما قطعا تغییر خواهیم کرد. نمی‌دانم که چقدر زود یا دیر تغییر انجام می‌شود. به‌علاوه تصور نمی‌کنم که تغییری آرام و آسان داشته باشیم؛ اما تصور می‌کنم وقتی تغییر انجام شود، همه‌ خوشحال می‌شوند. شاید بازیگرانی که از سیستم سوءاستفاده می‌کنند ناراحت شوند که البته اهمیتی ندارد.

یکی از نمونه‌هایی که می‌تواند منبع الهام برای دیگران باشد، نتفلیکس است. ابتدا کسب‌وکار آن‌ها به‌گونه‌ای بود که با پست، دیسک‌های فیلم را به خانه‌های مردم ارسال می‌کرد. در آن زمان نگرانی برای نتفلیکس وجود داشت که مردم می‌توانستند به‌صورت رایگان و از روش‌های مختلف محتوای مورد نظر خود را دانلود کنند. البته مدیران پاسخ مناسبی به این نگرانی نشان دادند.

مدیران نتفلیکس برای مدل کسب‌وکار خود دو رویکرد جایگزین دربرابر دریافت رایگان محتوا توسط کاربران داشتند. اولین راهکار ارائه‌ی تجربه‌ای جدید به کاربران بود که ارزش هزینه‌ی جدید را داشته باشد. در راهکار دوم ارزش ارائه شده به مشتری به‌حدی توسعه یافت که برای مشتریان نقش صرفه‌جویی در هزینه‌ها را نیز به‌همراه داشت. با نگاهی به مدل کسب‌وکار نتفلیکس به این نتیجه می‌رسیم که مدل‌های کسب‌وکارها قابلیت تغییر دارند. به‌هرحال شاید بتوان آن‌ها را راضی کرد که مدلی مبتنی بر پرداخت کاربران، دنیا را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل می‌کند.

ما هر روز اخبار متعددی از فیسبوک می‌شنویم که آن‌ها در پی پیاده‌سازی روش‌های مشابه پرداختی در سیستم خود هستند. بهتر است منتظر بمانیم تا شاید تغییراتی خلاقانه‌تر و شجاعانه‌تر از سوی این شبکه‌ی اجتماعی رخ دهد. من تصور می‌کنم که افراد داخل فیسبوک باید توانایی درآمدزایی مستقیم از پلتفرم خود را داشته باشند. البته مدل درآمدی لزوما نباید به مشتری بگوید که «به ما پول دهید»؛ بلکه می‌تواند رویکردی همچون «شما می‌توانید درآمد داشته باشید» دربرابر کاربران در پیش بگیرد.


وردپرس چیست و چرا در طراحی و سئو سایت اهمیت دارد؟

وردپرس چیست و چرا تا این اندازه اهمیت پیدا کرده است؟ چرا در دنیای طراحی سایت امروز با هستی پیشرفت تکنولوژی، وردپرس همچنان حرف اول را می‌زند؟ در این مطلب به سوال وردپرس چیست استجابت داده و مزایای طراحی سایت با وردپرس را بیان می‌کنیم. وردپرس یک سیستم مدیریت محتوای متن باز یا همان اپن سورس است.


سال ها قبل‌تر، برای طراحی سایت می‌بایست به صورت دستی، چندین صفحه وب با به کارگیری اچ تی ام ال برپایی کرده و بعد از بستگی دادنشان از طریق لینک های مختلف، فایل هایشان را درون یک سرور پیمان می‌دادیم. این شیوه نه فقط برپایی تارنما را بسیار بسیار زمان‌بر و تاب فرسا می‌کرد، بلکه دشواری مدیریت شعبه مجازی حین ایجاد شدن به این طریق غیر قابل انگاشت بود. به همین انگیزه رفته رفته ابزارهایی برای طراحی سایت همچون وردپرس و جوملا به هستی آمدند. ولی به طور دقیق وردپرس چیست و چرا اهمیت پیدا کرده است؟


وردپرس چیست


امروز سرشناس ترین ابزارهای طراحی سایت سیستم های مدیریت محتوا هستند. برتری آن‌ها نسبت به شیوه قبلی، مدیریت تارنما به صورت پرکار است. یعنی به جای طراحی هر صفحه به صورت جداگانه یک مرتبه برای سیستم مدیریت محتوای خویش قالب طراحی کرده و سپس هر صفحه را در چهارچوب یک نرم انگیزه ها اینترنتی مدیریت می‌کنیم، به جای این که نیاز باشد برای برپایی و مدیریت هر قسمت مصیبت های زیادی را بردباری کنیم. در یک تقسیم بندی می‌توان سیستم های مدیریت محتوا را به دو قسمت رایگان و پولی تقسیم کرد. سیستم های پولی توسط شرکت های خاص طراحی شده و در کمر بستن علاقه‌مندان به طراحی سایت با آن‌ها قرار می‌گیرد. برخی نیز هرگز در اختیار دیگران پیمان دیتا نشده و برای طراحی تارنما برای مشتریان کاربرد دارد. یعنی یک کمپانی چنین دست موزه طراحی وب سایتی برای خویش نوشته و سپس پروژه هایش را با به کارگیری آن پیاده‌ سازی می‌کند.


مقاله پیشنهادی: قصد از سایت ساز وردپرس برای طراحی سایت چیست؟


وردپرس چیست

وردپرس چیست ؟

اما وردپرس، جوملا، دروپال و چند باره سایر جزو سیستم های مدیریت محتوای متن باز یا همان رایگان هستند، به طوری که در برگزیدن شرکتی خاص نبوده و مالکی برای آن‌ها وجود ندارد. به جای شرکت، انجمنی متشکل از هزاران گسترش دهنده مسئولیت گسترش آن‌ها را بر عهده گرفته و در پسندیدن سایرین قرار می‌دهند. دانلود آن‌ها رایگان بوده و هر شخصی بدون دربایستن به پرداخت خرج می‌تواند از آن‌ها استفاده کند. برای اعمال تغییر در وردپرس یا دیگر موارد مشابه نیازی به کسب پروانه از دیگران و مخصوصا گسترش دهنده نیست و می‌توان آن را بسته به دربایستن و سلیقه خود لغایت جای شدنی ویرایش کرد. در پاسخ سوال وردپرس چیست باید به طور خلاصه گفت این یک ابزار طراحی تارنما مجانی است که به چهره متن باز در کمر بستن کل پیمان داشته و ایجاد و مدیریت صفحه های فعال و دینامیکی را فراهم می‌کند.


وردپرس چیست


رایگان بودن وردپرس و هستی یک مجلس در برگیرنده هزاران نفر به عنوان پشتیبان آن، برخلاف انگاشت به جای نقطه ضعف، توان اصلی وردپرس و یا سایر سیستم های مدیریت محتوا محسوب می‌شود. این سوژه سبب شده باگ های امنیتی آن‌ها به بازبینی موعد از بین رفته و وانگهی با پروا به اهمیت پیدا کردن موتورهای جستجو به بازبینی زمان، پایه های سئو در طراحی آن‌ها گنجانده شود. وردپرس یک سیستم مدیریت محتوای درونمایه محور است، به همین انگیزه بیشتر وب سایت های خبری با استفاده از آن ایجاد می‌شوند. از طرفی می‌دانیم هیچ چیز به اندازه فرآوری محتوای ناب، گوگل را خرسند نمی‌کند. پس می‌توان نتیجه گرفت در بین سیستم های مدیریت محتوای متن باز، برای مدیران متعاقب سرمایه گذاری در سئو سایت وردپرس بهترین گزینه محسوب می‌شود. یک سوال سایر در ساحل وردپرس چیست دائم مزیت به کارگیری آن برای بهینه سازی وب سایت بوده است. با پروا به مشاهدات باید گفت تارنما های وردپرسی در اغلب مواقع رتبه گوگل زیاد نکوداشتن داشته و حتی در سنجش با بهترین سیستم های مدیریت محتوای اختصاصی، سرعت نمایه شدن مطالب در آن زیاد بیشتر است.